رنج برنده. متحمل رنج و مشقت. زحمت کش. آنچه یا آنکه رنج و تعب را بردبار باشد: به دانش بود بیگمان زنده مرد خنک رنج بردار پاینده مرد. فردوسی. بدان تا تن رنج بردارشان بیاساید از جنگ و پیکارشان. فردوسی. کجا آن حکیمان و دانندگان همان رنج بردار خوانندگان. فردوسی
رنج برنده. متحمل رنج و مشقت. زحمت کش. آنچه یا آنکه رنج و تعب را بردبار باشد: به دانش بود بیگمان زنده مرد خنک رنج بردار پاینده مرد. فردوسی. بدان تا تن رنج بردارشان بیاساید از جنگ و پیکارشان. فردوسی. کجا آن حکیمان و دانندگان همان رنج بردار خوانندگان. فردوسی